صوط
نویسه گردانی:
ṢWṬ
صوط. [ ص َ ] (ع اِ) آواز آب که ایستادنگاه او تنگ و دراز باشد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سوط. [ س َ ] (ع اِ) تازیانه . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). تازیانه و آن جز مقرعه باشد که عصا است : ولکن اقتصر علی خمسین مقرعه ...
سوط. [ س َ] (ع مص ) تازیانه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به تازیانه زدن . (غیاث ). || آمیختن چیزی به چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (...
صوت . [ ص َ ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). آوا. بانگ . فریاد. ج ، اصوات : درین صورت اگر تو...
سوت . (اِ) صفیر. هشتک . صفارة. (یادداشت بخط مؤلف ).
خوش صوت . [ خوَش ْ / خُش ْ ص َ / صُو ] (ص مرکب ) خوش آواز. خوش نغمه . خوش صدا. خوش آهنگ .
به زودی ، در یک چشم به هم زدن ، در کمترین زمان ممکن ،
صدای رسا / صوت : صدا ؛ جلی : رسا . صدایی که به شفافی و قابلیت فهم ، در دوردست قابل شنیدن باشد .
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ناماوا nâmmâvâ (نام + آوا) **** فانکو آدینات 09163657861
گرم سوت . [ گ َ ] (اِ) نوعی از جامه ها و این هندی است و اصلش گرب سوت . گرب به معنی میان و سوت بمعنی ریسمان یعنی جامه ٔ ابریشمی که پود آ...
حبس صوت . [ ح َ س ِ ص َ / صُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بند کردن آواز. صندوق یا جعبه ٔ حبس صوت . گرامافون . فونوگراف .