صه
نویسه گردانی:
ṢH
صه . [ ص َه ْ ] (ع اسم فعل ) کلمه ای است که بدان متکلم را زجر کنند، یعنی خاموش باش . واحد و جمع در وی یکسان است . (منتهی الارب ). بمعنی امر یعنی خاموش باش . (غیاث اللغات ) (دهار). رجوع به نشوءاللغة ص 11 شود.
واژه های همانند
۱۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
چرخ سه پا. [ چ َ خ ِس ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح زورخانه ، چرخیدن بطور مخلوط از چرخ پر و چرخ تیز و چرخ جنگلی . (فرهنگ نظام ). رجوع ...
سه گانیان . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. دارای 122 تن سکنه . آب آن از زرینه رود. محصول آنجا غلات ، چغند...
سه گنبدان .[ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) عبارت از قلعه ٔ سنگوان است که در شیراز به سپیدان مشهور است . و آن سه قلعه بود که در آنجا جمشید ساخته است...
سه گنبدان . [ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) رجوع به گچساران شود.
صح گذاشتن . [ ص َ ح َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به «صَح » شود.
قصر سه هزار. [ ق َ رِ س ِ هََ ] (اِخ ) نام قصری است در حدود تنکابن . در سالنامه های قدیمی سه هزار و سی هزار نوشته شده است . قصر سی هزار در سال ...
گنبد سه تن . [ گُم ْ ب َ دِ س ِ ت َ ] (اِخ ) یکی از بناهای قدیمی آمل است . رابینو نویسد: به عقیده ٔ من گنبد سه تن به واسطه سنگ روی قبر که عل...
این واژه را زمانی بکار میبرند که یک شخص یک کاری را که دارد انجام میدهد تا آن کار را به اتمام نرساند بیخیال آن کار نمیشود وبه اصطلاح این واژه را برای آ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.