ضبیح
نویسه گردانی:
ḌBYḤ
ضبیح . [ ض َ ] (اِخ ) نام اسپ ریب بن شریق . || نام اسب شویعرمحمدبن حمران . || نام اسپ حازوق حنفی خارجی . || نام اسپ اسعد جعفی . || نام اسپ داودبن متمم . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ظبیة. [ ظَب ْ ی َ ] (اِخ ) بنت وزیر الباهلیة. یکی از زنان ادیبه است و در اغانی نام وی آمده است .
ظبیة. [ ظُ ب َی ْ ی َ ] (اِخ ) نام جایگاهی و ظاهراً نام بلاد قوم حاجزالازدی است . (معجم البلدان ).
ذبیح ا. [ ذَ حُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب اسحاق پیغمبر و بقولی لقب اسماعیل پیغامبر دو پسر ابراهیم خلیل اﷲ.
به معنی کشته شده در راه خدا می باشد/از القاب حضرت اسماعیل (ع)
اخساف ظبیه . [ اِ ف ُ ظَب ْ ی َ ] (اِخ ) موضعی است بمکه خارج حرم . قیس بن ذُرَیح گوید:فمکةُ فالاخساف ُ اخساف ُ ظبیةبها من لَبینی مُخرف و مرا...
ذبیحالله صفا ZabSafa 0006.jpg زادهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ شهمیرزاد، ایران درگذشت ۹ اردیبهشت ۱۳۷۸ (۸۷ سال) لوبِک، آلمان ملیت ایرانی پیشه استاد دانشگاه تهرا...