ضدن
نویسه گردانی:
ḌDN
ضدن . [ ض َ ] (ع مص ) اصلاح کردن و آسان گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۶۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کتک زدن و شکنجه دادن غلامان مسلمان توسط کفار قریش در هنگام اذان گفتن بلال که در بین اعراب به ضَرَبَ اذان (اذان زدن ) معروف شد
زبان بند شدن و وحشت کردن.مات و حیران ماندن
بی تابی کردن از شدت درد به هنگام سوختگی. این عبارت در خراسان هم اکنون به کار میرود.
به کنایت، تمسخر و استهزاء کردن (فرزانفر)
وآن کس که سبال می¬زدی بر عشق در عشق شهیر مرد و زن گردد
(2/687/18غزلیات شمس)
به کنایت استهزاء کردن، دست انداختن (فرزانفر)
چند به دل بگفته¬ام خون بخور و خموش کن دل کتفک همیزند که تو خموش من کرم
(3/1407/12غزلیات شمس)
در گویش مردم گلباف کرمان به معنی بشکن زدن بکار می رود
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پی سر زدن . [ پ َ / پ ِ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) پشت گردنی زدن . قفا زدن . سیلی زدن بپشت گردن کسی . لت زدن .
قائم زدن . [ ءِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخت زدن . (ناظم الاطباء).