ضفن
نویسه گردانی:
ḌFN
ضفن . [ ض ِ ف َن ن / ض ِ ف ِن ن ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). مرد کوتاه . || گول . (منتهی الارب ). احمق . احمق گرانجان . (مهذب الاسماء). || کلان جثه و درشت خلقت . (منتهی الارب ). بزرگ . (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ضفن . [ ض َ ] (ع مص ) آمدن . (منتخب اللغات ). آمدن بسوی کسان برای نشستن با آنها. (منتهی الارب ). نشستن بگروهی . (منتخب اللغات ). || افکندن ...
زفن . [ زَ ] (ع مص ) پای کوفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پای کوفتن و رقص نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب المو...
زفن . [ زِ ] (ع اِ) سایه پوش که بر بامها سازند تا از حرارت ابخره و نمی آن نگه دارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سایه پوشی ...