گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ضمیر نویسه گردانی: ḌMYR ضمیر. [ ض َ ] (اِخ ) کنورهیرالال بن راجه پباری لال . شاعر هندی و از رؤسای براهمه است . این بیت او راست :از سینه ٔ سوزان بفلک ناله فرستم وز دیده ٔ گریان بزمین ژاله فرستم .(از قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی زمیر زمیر. [ زَ ] (ع ص ) غناء زمیر؛ سرود نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمیر زمیر. [ زِم ْ می ] (ع اِ) نوعی از ماهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمیر زمیر. [ زُ م َ ] (اِخ ) بنوزمیر. نام بطنی از تازیان . (از ناظم الاطباء). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود