اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طاهر قزوینی

نویسه گردانی: ṬAHR QZWYNY
طاهرقزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) معروف به «کاکاطاهرا» از اوباش ، و باطناً مردی آدمی معاش ، لکن به هجو مایل . طبعش خالی از متانتی ، و اسمش خالی از غرابتی نیست . و لفظ کاکا معلوم نیست که اسم یا لقب یا تخلص باشد. بهر تقدیر این شعر از او دیده و نوشته شد:
وعده ٔ قتلم بفردا آن پری پیکر دهد
بازمیترسم که فردا وعده ٔ دیگر دهد.

(آتشکده ٔ آذر ص 228).


رجوع به ترجمه ٔ تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد برون ج 4 ص 186 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
طاهر قزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) طاهربن حاتم بن ماهویه ٔ قزوینی . او راست : کتاب الحدیث که نجاشی به چهار واسطه از آن روایت کرده است . (...
طاهر قزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ حزین آرد: وحیدالزمان میرزا طاهر علیه الرحمه یگانه ٔ روزگار و از غایت اشتهار بی نیاز از تعریف ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.