اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طبا

نویسه گردانی: ṬBA
طبا. [ طُ ] (اِخ ) دیهی است از دیه های یمن . (معجم البلدان ). و منسوب بدان طبائی است . (سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کام طبع. [ طَ ] (ص مرکب ) حریص و طامع. (آنندراج از فرهنگ فرنگ ). آزمند. طمعکار. (ناظم الاطباء).
ملک طبع. [ م َ ل َ طَ ] (ص مرکب )که سرشتی چون فرشتگان دارد. فرشته نهاد : آن ملک رسم و ملک طبع و ملک خو که بدوهر زمان زنده شود نام ملک نوشرو...
نوش طبع. [ طَ ] (ص مرکب ) دارای طبعی شیرین و لطیف . (فرهنگ فارسی معین ) : درّبار و مشکریز و نوش طبع و زهرفعل جانفروزو دلگشا و غمزدا و لهوتن .منو...
نیک طبع. [ طَ ] (ص مرکب ) خوش خوی . نیک خو : چگلیان ... مردمانی نیک طبعاند و آمیزنده و مهربان . (حدود العالم ).
هشت طبع. [ هََ طَ ] (اِ مرکب ) گویند طباع هشت باشد: حار، بارد، رَطْب ، یابس ، حار رطب ، حار یابس ، بارد رطب ، بارد یابس : هم با عدم پیاده فرورو ...
پیروی نمودن
شوخ طبع. [ طَ ] (ص مرکب ) کنایه از تیزطبع. (آنندراج ) (بهار عجم ). بذله گو.
شوم طبع. [ طَ ] (ص مرکب ) بدطبیعت و بدسرشت . (ناظم الاطباء).
طبع جامد. [ طَ ع ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ناموزون طبع. کندطبع. (آنندراج ).
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: دلخواه (دری) روزدیس ruzdis (مانوی: ruzdist)***فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۹ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.