گفتگو درباره واژه گزارش تخلف طرخان نویسه گردانی: ṬRḴAN طرخان . [ طَ ] (اِخ ) نام قهرمانی تورانی در شاهنامه . (فهرست ولف ) : سرافراز طرخان بیامد دوان بدین روی دژ با یکی ترجمان . فردوسی .به طرخان چنین گفت کای سرفرازبرو تیز بالشکر رزم ساز.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی چال ترخان چال ترخان . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی است در شمال تهران و چند هزارگزی جنوب غربی شهر ری . صوفی ترخان صوفی ترخان . [ ت ُ] (اِخ ) اسماعیل . رجوع به اسماعیل صوفی ترخان شود. علی ترخان علی ترخان . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (امیر سید...) وی از سرداران میرزا شاهرخ بود و با امیر شاه ملک مأمور تسخیر خوارزم گردید و توانستند که آن ول... خلیفه ترخان خلیفه ترخان . [ خ َ ف ِ ت َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حسین آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج . دارای 110 تن سکنه ، آب آن از رودخانه ٔ سرچشمه . م... حاجی ترخان حاجی ترخان . [ ت َ ] (اِخ ) یا هشترخان (اِخ ) شهری از مملکت روسیه در اروپا کرسی ناحیتی بهمین نام واقع در جزیره ای از گنگباری (مجمعالجزائری ... ترخان کردن ترخان کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ترخان فرمودن . بمنصب ترخانی رسانیدن : به شکر آن دو هفته ماه تابان سپه را کرد چندین سال ترخان . یحی... ترخان فرمودن ترخان فرمودن . [ ت َ ف َ دَ ] (مص مرکب ) بمنصب ترخانی رسانیدن : و اتفاقی را که دلالت امیر ایتقول کرده بود و آن جماعت را می شناخت ، او را ... حسن صوفی ترخان حسن صوفی ترخان . [ ح َ س َ ن ِ ت َ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای دربار شاهرخ پسر تیمور گورکان است . که مورد اعتماد وی بوده است . (حبیب السیر... حسین صوفی ترخان حسین صوفی ترخان . [ ح ُ س َ ن ِ ت َ ](اِخ ) رجوع به صوفی ترخان و رجال حبیب السیر شود. باغ شمس الدین ترخان باغ شمس الدین ترخان . [ غ ِ ش َسُدْ دی ت َ ] (اِخ ) باغی بوده است در یزد : باغی است در غایت بزرگی و انهار در وی جاری و عمارتش مختصر و دلپ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود