طرشة
نویسه گردانی:
ṬRŠ
طرشة. [ طَ ش َ ] (ع اِ) سیلی و لطمه بر صورت . (دزی ج 2 ص 36). تپانچه .
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
طرشة. [ طُ ش َ ] (ع اِمص ) کری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناشنوائی . (آنندراج ). صَمَم . طَرَش .
ترشح . [ ت َ رَش ْ ش ُ ] (ع مص ) قوت رفتار گرفتن شتربچه با مادر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): ترشح ...
ترشه . [ ت ُ / ت ُ رُ ش َ / ش ِ ] (اِ) نام میوه ای است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || رستنیی باشد که تخم آنرا بعربی ...
ترشه واش . [ ت ُ / ت ُ رُ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) به لغت تنکابن حماض است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ترشه و حماض شود.