اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طعنه کردن

نویسه گردانی: ṬʽNH KRDN
طعنه کردن . [ طَ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) طعنه زدن . عیبجوئی و بدگوئی کردن :
آن گل که برنگ طعنه در می کرده ست
با عارض تو برابری کی کرده ست .

خاقانی .


نه ابلیس در حق ما طعنه کرد
کز اینان نیاید بجز کار بد.

سعدی .


چنین که تازه غزل سر زند ز طبع نصیر
شگفت نیست اگر طعنه بر هزار کند.

ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
داخل کردن و فرو کردن "گفت که اى پدر اکنون دانى که چون کنى، کارد را طعنه کن و سر کارد بر حلق من زن و آن گه ببر و هیچ تأخیر مکن. پس ابرهیم صلوات اللَّ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.