طلة
نویسه گردانی:
ṬL
طلة. [ طَل ْ ل َ ] (ع اِ) طلاء. می خوش مزه . (منتهی الارب ). شراب خوش طعم . ج ، طَلاّت . (مهذب الاسماء). || باد خوش . || مرغزار باران رسیده . || زن مرد. (منتهی الارب ). زن . ج ، طلات . (مهذب الاسماء). || (ص ) زن سالخورده . || زن بیهوده گوی . زن بدزبان . || دسترس در خوردنی و نوشیدنی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تله زیر. (مازنی )، رشته ای است بسیار باریک که از موی دم اسب بافته میشود و آن نیز بسیارمحکم و پایدار میباشد. از" تله زیر" مانند نخ در تله برای...
سیم تله. (مازنی )،تله سیمی است که در مازندران (بویژه روستاییان " چمازکتی" شاهی ) برای گرفتار کردن جانوران موذی همانند شغال(شال )، خرگوش سگهای ولگ...
تله کشی . [ ت ِل ْ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) تعب بری برای کسی بی مزدی یا با مزدی سخت کم . بیگاری گونه ای . بیگاری : تا جوان بودم و ...
تله موش . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) آلتی برای گرفتار کردن موش . تله که برای گرفتن موش بکار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ...
تله جرد. [ ت َ ل ِ ج ِ] (اِخ ) دهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر است که 850 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تله جین . [ ت َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان است که در بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع است و 356 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
تله تایپ . [ ت ِ ل ِ ] (انگلیسی / فرانسوی ، اِ) ۞ یکی از قسمتهای دستگاه گیرنده ٔ تلگراف است . هنگامی که دستگاه فرستنده اخبار را بمقصد می فرس...
شکم تله . [ ش ِ ک َ ت َ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) شکم بنده . آنکه تنها به نان و جامه خدمت کند بی وظیفه ای . شاگرد یا نوکری که بدو جز خوراک و پوش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.