طوطی
نویسه گردانی:
ṬWṬY
طوطی . (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل در 10 هزارگزی باختر سکوهه و 7 هزارگزی شوسه ٔ زاهدان به زابل . جلگه و گرم و معتدل با 3400 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آنجا غلات و لبنیات و پنبه و صیفی . شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه ، گلیم و کرباس بافی . راه آن فرعی است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
طوطی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ملا طوطی سمرقندی . نام وی در تذکره ٔ نصرآبادی آمده که به اسم سلطان بابر معمای ذیل را سروده است ...
توتی . (اِ) توتک است و معرب آن توطی (کذا) است . (فرهنگ جهانگیری ). مرغ معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی ). طوطی . (برهان ) (ناظم الاطباء)...
تُو٘تِی٘ یُو٘ ، به معنی کیر آله تناسلی مردانه ، Tütiyu در لهجه پارسی غور
شاه توتی . (ص نسبی مرکب ) منسوب به شاه توت . || برنگ شاه توت . (یادداشت مؤلف ). سرخی روشن اندکی مایل بسیاهی . ارغوانی . قرمز تیره . رنگ ...
زبان توتی . [ زَ ] (اِ مرکب ) یا طوطی . گیاهی است و توتی مرغی است سبز و گویا و معروف . و این لغت فارسی است و در فارسی طاء نیامده و آنرا معرب...
لحم توتی . [ ] (اِ مرکب ) ۞ برآمدگی غدد طبیعی با قبض و بسط.
میوه توتی نوعی از میوه ها هستند برای نمونه می توان میوه های انگور، توت فرنگی، توت را نام برد.
منابع [ویرایش]
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Berry»، ...