اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طیار

نویسه گردانی: ṬYAR
طیار. [ طَ ] (ع اِ) نظم و ترتیب . || زینت . || زیور (به جواهر آراسته ). (دزی ج 2 ص 79).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تیار. (اِخ ) دهی از دهستان چلاو است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 505 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
تیار: آماده, مهیا, ساخته, مالش, لوله‌ساختن‌تریاک سید: سرور, بزرگ, مهتر, آقا, سیائدجمع ( صفت ) 1 - سرور مهتر بزرگ آقا 2 - پیامبر اسلام ص . 3 - آن ک...
تیار کردن . [ ت َی ْ یا / ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درست و آماده و مهیا کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مهیا کردن و حاضر کردن . (ناظم الاطباء)....
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.