اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظماء

نویسه گردانی: ẒMAʼ
ظماء. [ ظِ ] (ع ص ) ظماء بودن فصوص اسب ؛ بندهای آن سست و فروهشته و پرگوشت نبودن . || (مص ) تشنه یا سخت تشنه شدن . ظماءَة. || (اِمص ) ظِما. تشنگی :
مرا چو تیغ دهد آب ، آبگون گردون
هرآنگهی که بنالم به پیش او ز ظما
چو تیغ نیک بتفساندم ز آتش دل
در آب دیده کند غرق تا به فرق مرا.

مسعودسعد.


هرچند بیش گریم تشنه ترم به وصل
از آب کس شنید که افزون شود ظما.

مسعودسعد.


جوق جوق اسپاه تصویرات ما
سوی چشمه ی ْ دل شتابان از ظما.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زمع. [ زُ ] (ع ص ) ج ِ ازمع ۞ و زمعاء. (ناظم الاطباء).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.