اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظهرة

نویسه گردانی: ẒHR
ظهرة. [ ظَ هََ رَ ] (ع اِ) متاع خانه . (مهذب الاسماء). رخت سرای . || قبیله ٔ مرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ظهرة. [ ظِ رَ ] (ع اِ) یاریگر. مددکار. ظهیر. ظُهرة. || قبیله و قوم مرد: جأنا بظهرته ؛ أی عشیرته .
ظهرة. [ ظُ رَ ] (ع اِ) سنگ پشت . || مددکار. ظِهرة. ظهیر. || قبیله ٔ مرد: جاءَنا فی ظُهرته ؛ یعنی با قوم خود.
زهرة. [ زَ رَ / زَ هََ رَ ] (ع اِ) گیاه و شکوفه ٔ گیاه و شکوفه ٔ زرد. ج ، زَهْر، ازهار. جج ، ازاهیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شک...
زهرة. [ زُ رَ ](ع اِمص ) سپیدی و خوبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). سپیدی و خوبی و صفای رنگ . (ناظم الاطباء). یقال : اعجبتنی ...
زهرة. [ زُ هََ رَ / زُ رَ ] (ع اِ) شکوفه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکوفه ٔ زرد یا مطلق شکوفه . (غیاث ).
زهرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) دهی بوده میان حره ٔ شرقیه و حره ٔ سافله ٔ مدینه ، بغایت بزرگ چنانکه گویند سه صد هزار زرگر در آنجا متوطن بودند. (منتهی ...
زهرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) نام ام الحیاء الانباریة که محدث است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
زهرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) نام پسر کلاب که پدر قبیله ای است از قریش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام پدر گروهی از قریش . (ناظم الاطباء). نام قبی...
زهرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) یا ام زهرة. زن کلاب بن مرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
زهرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) ابن حویة التمیمی السعدی . صحابی و از اشراف و شجاعان جنگجوی کوفه بود. در جنگ قادسیه و بسیاری از جنگها حضور داشت و به ...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.