اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ظهور

نویسه گردانی: ẒHWR
ظهور. [ ظُ ] (ع مص ) آشکار شدن . آشکارا شدن . پدید آمدن . پدیدار شدن . ظاهر شدن : مرد... توبه کرد که پیش از ظهور حجتی بر امثال این کار اقدام ننماید. (کلیله و دمنه ). و چنانکه ظهور آن بی ادوات آتش زدن ممکن نگردد اثر این بی تجربت و ممارست هم ظاهر نشود. (کلیله و دمنه ). || پیدایش . || پیدائی . وضوح . هویدائی . آشکاری . ابانت . بروز. تجلی . رونمائی . بداهت . || بر جای بلند شدن : ظهر علیه ؛ به بام برآمد. || ظَهر علی ؛ یاری داد مرا. || دست یافتن . چیره شدن : ظهر به و علیه ؛ چیره گردید بر وی . || ظَهر بفلان ؛ آشکار کرد او را. || اطلاع بر سِرّ. || فخر به علم . || مرتبه ٔ بالا گرفتن . || به پشت زدن . || (اصطلاح نجوم ) در تحت الشعاع نبودن کوکب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ظهور. [ ظُ ] (ع اِ) ج ِ ظَهر.
ظهور. [ ظُ ] (اِخ ) شهری است در بحر از سرزمین مَهرة در اقصای یمن .
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: بْراز brãz (پهلوی) دنها denhā (پهلوی) پَشتان (کردی) *** فانکو آدینات 09163657861
زهور. [زُ ] (ع مص ) روشن گردیدن چراغ . || درخشیدن قمر. || درخشیدن رخسار و روشن گردیدن آتش و بالا گرفتن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج )...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.