عارف
نویسه گردانی:
ʽARF
عارف . [ رِ ] (اِخ ) (احمد...الزین ) یکی از نویسندگان و ادباء بزرگ عرب در قرن 14 هجری و صاحب مجله ٔ عرفان صیداست . او دارای تألیفاتی مانند تاریخ صیدا وتاریخ شیعه میباشد. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1259).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حاکم عرف . [ ک ِ م ِ ع ُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حاکمی که از طرف دولت به ترافع و فصل خصومات و حکم پردازد. مقابل حاکم شرع .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عرف الاسد. [ ع ُ فُل ْ اَ س َ ] (اِخ )جای جبهه است نزد منجمین . (یادداشت مرحوم دهخدا).