گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عاصم نویسه گردانی: ʽAṢM عاصم . [ ص ِ ] (ع ص ) بازدارنده . (غیاث اللغات ). منعکننده . (از اقرب الموارد). نگاه دارنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حفظکننده . (از اقرب الموارد) : گفت من رفتم بر آن کوه بلندعاصم است آن که مرا از هر گزند.مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) شهری است در جنوب یهودا و بعد از تقسیم اول به سبط یهودا داده شد. (قاموس کتاب مقدس ). عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد هذیل . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ). عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) نام دو وادی است از وادیهای عقیق . (منتهی الارب ). عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن ایوب ، مکنی به ابوبکر. نحوی . وی یکی از علماء و لغویان بود و او را آثاری است از جمله : شرح معلقات و شرح دیوان ام... عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن بهدلة الکوفی الاسدی . کنیه ٔ او ابوبکر و یکی از قراء سبعه بود و به سال 128 هَ . ق . درگذشت . او شاگرد ابوعبدالرحمان ا... عاصم عاصم .[ ص ِ ] (اِخ ) ابن ثابت . تابعی است . (منتهی الارب ). عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن خلیفةبن معفل الضبی . یکی از سواران عرب جاهلی و از شعرای مخضرمین بود. وی اسلام را درک کرد و در بصره ساکن بود و ... عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ )ابن سلیمان الاحول البصری . یکی از محدثان و معتمدان بصره بود. وی در کوفه عمل حسبه و در مدائن منصب قضا داشت و به سال... عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن عدی عجلانی . از بزرگان بنی عجلان و از صحابه بود و حضرت رسول خلافت خویش را در مدینه به وی داد. او به سال 45 هَ ... عاصم عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن علی بن عاصم بن صهیب التیمی . یکی از حافظان حدیث و از ثقات بود. وی مردم را حدیث میکرد و در مجلس او هزار تن حاضر ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۱۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود