عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
عالی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 28هزارگزی جنوب خاوراردکان و سه هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا و دارای 36 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمربن قزل بن جلدک ترکمانی ، مشهور به مشد و ملقّب به سیف الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مشد شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن حسن حربی بغدادی شافعی ، مشهور به ابن قزوینی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن عمربن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن فارس انباری ، مشهور به ابن حداد و ملقّب به قوام الدین و مکنّی به ابوالفرج . رجوع به علی انباری شو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن مشرف بن احمد همدانی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اضحی . رجوع به علی همدانی (ابن عمربن ...) شو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمر خربونی مصری (علی خیری ...). رجوع به علی خیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمر زبیبی سمرقندی . محدث بود. و نیز رجوع به علی زبیبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمرعداس ، مکنّی به ابوالحسن . از وزرای دولت فاطمی مصر. رجوع به علی عداس شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمر عربی مدرس . رجوع به علی عربی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قرشی شاذلی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شاذلی (ابن عمر...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمید. نام او علی بن محمدبن عمید، مکنّی به ابوالفتح و مشهور به ابن عمید بود. رجوع به ابن عمید (ابوالفتح ...) و حبی...