اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
عالی . (اِخ ) دهی است از دهستان برخون شهرستان بوشهر بخش خورموج شهرستان بوشهر. واقع در 126هزارگزی جنوب خورموج در ساحل خلیج فارس . ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، مرطوب و مالاریایی و 81 تن سکنه دارد. اهالی فارسی زبانند آب آن از چاه تأمین میشود و محصولاتش غلات و خرما است ، و مردم آن به کشاورزی اشتغال دارند. راه آن شوسه ٔ سابق بوشهر - لنگه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۳.۱۳ ثانیه
علی اقسرائی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن شعبان اقسرائی رومی حنفی . مفسرو حکیم بود که در سال 1111 هَ . ق . در قسطنطنیه درگذشت . او راست : 1...
علی اکبر قمی . [ ع َ اَ ب َ رِ ق ُم ْ می ] (اِخ ) مشهور به حکمی . رجوع به علی اکبر حکمی شود.
علی جرجرائی . [ ع َ ی ِج َ ج َ ] (اِخ ) ابن احمد جرجرایی ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به نجیب الدوله . وزیر هوشمند و زیرک دولت فاطمیان مصر. ...
علی پیل تن . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) (امیر...) وی از امیرزادگان بود و در دربار سلطان اویس بن شیخ حسن میزیست . وقتی سلطان اویس درسال 759 هَ ....
علی عبرتائی . [ع َ ی ِ ع َ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن نصربن منصوربن بسام عبرتایی بغدادی . مشهور به ابن بسام و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن...
علی شاه بمی . [ ع َ هَِ ب َ ] (اِخ ) (پهلوان ...) وی از همراهان امیر مبارزالدین محمدبن مظفر (پدر شاه شجاع ) در جنگ با اوغانیان در صحرای خاورا...
علی شب دری . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به علی لوذری شود.
اصغر علمی ‌اگر چه تحصیل کرده آمریکا است، اما همچنان در دفتری کار می‌کند که در چهار سوی آن تا سقف کتاب چیده شده و جایی برای سوزن انداختن نمانده است. می...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.