عامر
نویسه گردانی:
ʽAMR
عامر. [م ِ ] (اِخ ) ابن ظرب العدوانی حکیم و خطیب و از رؤسای جاهلیت بوده و او را ذوالحلم نیز میگفتند وی در میان اعراب نفوذ خاصی داشته است . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص بن عتاب . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص بن عثمان . مشهور به ابن حفص . رجوع به عمر مهَلَّبی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص بن عمربن ثابت . رجوع به ابوسعد (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص (حفصون ) بن عمربن جعفربن شتیم بن دمیان بن فَرغَلوش بن اذفونش . مشهور به ابن حفصون . وی از شورشیان اندلس د...
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حفص عبدی . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حکم بن رافع انصاری . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حمامة. عمربن ابراهیم . مشهور به ابن حمامة. رجوع به عمر شافعی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حیدر. از امرای منگیت در بخارا بود. وی در سال 1242 هَ .ق . حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 248).
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن خدر. عمربن احمد. مشهور به ابن خدر. رجوع به عمر هلالی شود.
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن خطاب بن نفیل قرشی عدوی ، مکنی به ابوحفص . دومین خلیفه ٔ مسلمانان . وی نخستین کسی است در اسلام که ملقب به «ا...