اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاین

نویسه گردانی: ʽAYN
عاین . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به عائن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
عین الرکبة. [ ع َ نُرْ رُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) گردنای زانو. (یادداشت مرحوم دهخدا). حفره ٔ زانو. رجوع به عین شود.
عین الرامی . [ ع َ نُرْ را ] (اِخ ) نام سحابیه ای است که آن را بر چشم صورت «رامی » توهم کنند. (از جهان دانش ).
عین الدوله . [ ع َ نُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) سلطان عبدالمجید میرزابن سلطان عبدالمجید میرزابن فتحعلی شاه قاجار(1261 - 1345 هَ . ق .). از رجال دوره ٔ م...
این تاریوش . [ ] (اِخ ) اسمی است که مصریها به داریوش داده اند و آن تریوش نیز نوشته اند. (ایران باستان ج 1 ص 479 و ج 2 ص 987).
از این سپس . [ اَس ِ پ َ ] (ق مرکب ) از این پس . بعد از این . من بعد.
حرکت در این . [ ح َ رَ ک َ دَ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . مقابل حرکت در کم و کیف و وضع. حرکت در مکان . جابجا...
عین ابی نیزر. [ ع َ ن ُ اَ ن َ زَ ] (اِخ ) ضیعه ای است که حضرت علی علیه السلام آن را همراه ضیعه ٔ دیگری بنام بغیبغة وقف فقرای اهل مدینه ...
عین الجالوت . [ ع َ نُل ْ ] (اِخ ) شهری است زیبا بین بَیسان و نابلس ، از اعمال فلسطین .این شهر مدتی تحت تسلط رومیان بود، سپس بسال 579 هَ. ق...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عین الرؤساء. [ ع َ نُرْ رُ ءَ ] (ع اِ مرکب ) چشم سران . چشم بزرگان . || نوعی جامه بوده است که نقشها و گلها بصورت چشم داشته است . (یادداشت ...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۷ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.