اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عتر

نویسه گردانی: ʽTR
عتر. [ ع ِ ] (ع اِ) اصل و در مثل است عادت بعترها. در حق شخصی گویند که به سوی خلق قدیم خود بازگردد، عادت الی عترها؛ یعنی به اصل خود بازگشت در حق کسی گویند که بخوی واگذاشته بازگردد. || گیاهی است که پراکنده روید، یا از درختان خرد است . رستنی است مانند مرزنجوش که بدان مداوا کنندو گفته اند درختان خرد است . || نره . || بت . (منتهی الارب ). بت که برای آن قربانی کنند. (اقرب الموارد). || ذبیحه . || هرچه ذبح شود. (منتهی الارب ). گویند که در جاهلیت در ماه رجب جهت خدایان خود میکشتند. (اقرب الموارد). || دسته ٔ بیل و جز آن . یا چوب پهن که بیل آهن دوزند و پای بر او نهند وقت زمین کندن . || (مص ) بیهوده گفتن . (اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عطر اﷲ مضجعه . [ع َطْ طَ رَ ل ْ لا هَُ م َ ج َ ع َ ه ُ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔدعایی ) خداوند آرامگاه او را معطر و خوشبوی سازد!
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.