اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عثاء

نویسه گردانی: ʽṮAʼ
عثاء. [ ع َث ْ ثا ] (ع اِ) مار. (اقرب الموارد). در منتهی الارب به تخفیف ثاء ضبط شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
اثآء. [ اِث ْ ] (ع مص ) تباه کردن درز چرم یا درفش سطبرزده برشته ٔ باریک دوختن آن . || مجروح گردانیدن و کشتن . (منتهی الارب ). || سفتن و...
عسا. [ ع َ ] (اِ) ملج است ، و کشوث را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویة).
اسا. ("ا" با آوای زیر)، (ق)، (زبان مازنی)، اکنون، الان.
روش - قانون - قاعده
اصآء. [ اِص ْ ] (ع مص ) اصآی جوجه ؛ به بانگ آوردن آن . (از قطر المحیط) (اقرب الموارد). به بانگ آوردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)...
اسا. [ اَ ] (اِ) خمیازه و دهان دره باشد و آن بسبب خواب یا خمار یا کاهلی بهم رسد. (برهان ). آنکه دهن از هم باز شود بجمع فضلات در اجزاء یا از...
اسا. [ اَ ] (ع مص ) دوا کردن : اسا الجرح ؛ دواکرد زخم را. (منتهی الارب ). || اصلاح کردن :اسا بین القوم ؛ اصلاح کرد میان قوم . (منتهی الارب )...
اسا. [ اُ / اِ ] (ع اِ) ج ِ اُسوة و اِسوة.
اسا. [ اَ ] (ع اِ) اندوه . (منتهی الارب ). حزن .
اسا. [ اَ ] (اِخ ) یکی از قلاع حصینه ٔ هند که آنرا یمین الدوله محمودبن سبکتکین بسال 407 هَ . ق . بگشود وصاحب آن جندپال نام داشت چون محمود...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.