اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عدم

نویسه گردانی: ʽDM
عدم . [ ع َ دَ ] (ع مص ) درویش گردیدن .نیازمند شدن . (از قطرالمحیط) (منتهی الارب ). || گول گردیدن . (منتهی الارب ). || فقدان . (قطرالمحیط). گم گردیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). و اغلب بر فقدان مال استعمال میشود. (منتهی الارب ). || نایافتن . (المصادر زوزنی ). || مقابل ملکه . رجوع به عدم و ملکه شود. || منع کردن ، یقال ما یعدمنی هذا الامر؛ یعنی نمی گذارد مراو تجاوز نمی کند. (منتهی الارب ). || (اِمص )فقر. (تاج المصادر). درویشی . (منتهی الارب ). عُدم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قدمگاه آدم . [ ق َدَ هَِ دَ ] (اِخ ) در سراندیب که اول قدم حضرت آدم علیه السلام بر روی زمین در آنجا رسیده کوهی است در جزیره و به برکت ...
آدم آخر، آدم دوم یا آدم جدید یکی از القابی است که در عهد جدید به عیسی ناصری داده شده‌است. عیسی در عهد جدید دو مرتبه به صراحت با آدم مقایسه شده‌است.[۱]...
گلگونه ٔ ادیم آدم . [ گ ُ ن َ / ن ِ ی ِ اَ م ِ دَ ] (اِخ ) یعنی سرخ کننده ٔ روی آدم که کنایه از حضرت رسالت پناه محمدی صلوات اﷲ علیه باشد. (...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.