عرص
نویسه گردانی:
ʽRṢ
عرص . [ ع َ ] (ع اِ) تیر که بر آن چوبهای کوچک انداخته ، خانه را بدان سقف نمایند و آنرا با سین نیز نوشته اند. (ازمنتهی الارب ). به معنی عرس است . (از اقرب الموارد). رجوع به عرس شود. || (ص ) برق پراکنده و مضطرب و درخشنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برق مضطرب . (از اقرب الموارد). عَرِص . رجوع به عَرِص شود.
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
27 آذر سالروز درگذشت مولوی، «روز عُرس»، وصال جاودانه مولوی با معشوق نامیده شده است.
مراسم روز عرس همه ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه و در ب...