اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرف

نویسه گردانی: ʽRF
عرف . [ ع َ ] (ع اِ) بوی خوش و ناخوش ، و بیشتر در مورد بوی خوش بکار رود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بوی خوش و ناخوش . (دهار). بوی خوش . (غیاث اللغات ). گویند ما أطیب عرفه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یعنی بوی او چه نیکو است . || در مثل گویند «لایعجز مسک السوء عن عرف السوء» یعنی پوست و چرم پلید و بد، خالی از بو نیست . آن را در حق کسی گویند که از فعل شنیع خود بازنایستد. گوئی وی را به چرمی تشبیه کرده اندکه قابل دباغت نباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گیاهی است ، یا یزبن ، یا گیاهی است که از جنس حمض ۞ و عضاه نیست . (منتهی الارب ). نباتی است ، و گویند آن همان ثمام ویز است . و برخی گویند آن نباتی است غیر از حمض و عضاه . (از اقرب الموارد). قسب است . (مخزن الادویه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عارف شوشتری . [ رِ ف ِ ت َ ] (اِخ ) حاج محمد طاهر. یکی از شعراء قرن چهاردهم بوده ، وفات وی به سال 1322 هَ . ق . اتفاق افتاد و او راست دیوان ...
عارف اردبیلی . [ رِ ف ِ اَ دَ ] (اِخ ) یکی از شعرای قرن هشتم و معاصر سلطان اویس جلایری بوده است . او راست : دیوانی بنام فرهادنامه . و از اش...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.