اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عری

نویسه گردانی: ʽRY
عری . [ ع ِ را ] (ع اِ) در اصطلاح شطرنج آن است که شاه شطرنج در برابر مهره ٔ حریف افتد. (براهین العجم ). شطرنج عری ، یا مات عری ؛ آن است که مهره ای میان شاه و رخ افتد که اگر آن را بردارند شاه کشت شود.(یادداشت مرحوم دهخدا). ۞ مهره ای که در میان شاه خود و رخ حریف حایل سازند برای حفاظت شاه از کشت ، و برخاستن آن مشکل است . و چون شاه شطرنج در خانه ٔ خود بی حرکت شده باشد گویند شاه درعری است . آچمز. (از فرهنگ فارسی معین ) :
با بیدقیم و مات عری گشته شاه ما
میر اجل نظاره ٔاحوال دان ماست .

خاقانی .


شه وقت عری شکار باشد
بیدق همه زخم خوار باشد.

خاقانی (تحفةالعراقین ص 201).


کنون برآمد این ماه از وبال محاق
کنون برون جست این شاه از بلای عری .

میرزا محمدتقی سپهر.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
اری ژیوس . [ اِ ] (اِخ ) ۞ می تی لنی از سرداران اسکندر درجنگ گوگمل با داریوش سوم . (ایران باستان ص 1388).
اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ] (اِخ ) ۞ والی فریگیه (افروغیه ) و لیدیه و یونیه بزمان اردشیر دوم هخامنشی که عاصی شد. (ایران باستان ص 1138 و...
اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ] (اِخ ) از سرداران بزرگ و شجاع ایران در عهد داریوش سوم هخامنشی مدافع دربند پارس . اسکندر، پس از مطیع کردن اوکسیان...
اری برزن . [ اَ ی ُ ب َ زَ ](اِخ ) پسر ارته وازد اوّل . در زمان فرهاد چهارم میان او و پادشاه آذربایجان نفاری تولید شد که بر اثر آن در بین 20 ق ...
برنج آری . [ ب ِ رِ آ ] (اِ مرکب ) کسی که از دنبال اردویی رود و حمل غله و حبوب می کند. (از ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اری ژینال . [ اُ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) ۞ نمونه . سرمشق . چیزی که ابتکار در آن کرده باشند و سرمشق واقع شود. || مخصوص . خاص . بدیع. || نسخه ٔ ...
بی عاری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی چشم و رویی کردن . تنبلی کردن .
دریای اری تره . [ دَرْ ی ِاِ رَ ] (اِخ ) هرودت در تاریخ خود دریای سرخ را بدین نام خوانده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 509).رجوع به ...
اَری: ببینم. اُسامر: (فعل مضارع) افسانه و قصه می گویم، مشتق از سَمَرْ که در اصل سمر به معنای پرتو ماهتاب و نور ماه در شبهای مهتابی است. لیلای: لیلای خ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.