عز
نویسه گردانی:
ʽZ
عز. [ ع َزز ] (ع مص ) غالب آمدن بر کسی درمعازّة. (از منتهی الارب ). در معارضه ٔ ارجمندی و بزرگی ، بر کسی غالب شدن . (از اقرب الموارد). غلبه کردن .(تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || با هم چیرگی کردن در خطاب . (از منتهی الارب ). غلبه کردن کسی را در خطاب و احتجاج . (از اقرب الموارد). گویند: اذا عز أخوک فهُن ؛ یعنی هرگاه برادرت چیره گردد و در پاداشش نتوانی ، نرمی و ملاطفت کن . (منتهی الارب ). یعنی اگر برادرت بر تو غلبه کرد و برابری با او نتوانی ، پس با او نرمی کن . (از اقرب الموارد). و در مثل گویند: مَن ْ عَزَّ بَزّ؛ یعنی هرکه غالب آمد بُرد.(منتهی الارب ). یعنی هرکه غلبه کند می رباید. (از اقرب الموارد). || گویند: جی ٔ به عزاً بزاً؛ یعنی بی شک . (منتهی الارب ). یعنی لامحاله او را آوردند. || قوی و توانا کردن . (از اقرب الموارد). || تنگ شدن سوراخ پستان شتر. (تاج المصادر بیهقی ). عُزوز. عِزاز. رجوع به عزوز و عزاز شود.
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
بقعه امامزاده قاسم مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان شمیرانات، در مجاورت کوهستان شمیران واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۵۱ با شمارهٔ ثبت ۹۰...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
=== عنوان خود را اینجا وارد کنید... آذر