عسس
نویسه گردانی:
ʽSS
عسس . [ ع َ س َ ] (ع مص ) عَس ّ است در تمام معانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عَس ّ شود.
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عسس . [ ع َ س َ ] (ع اِ) ج ِ عاس ّ. (منتهی الارب ). ج ِ عاس است بمعنی شبگرد و حارس ، آن را اسم جمع برای عاس نیز گفته اند، زیرا جمع مکسر «فاعل...
رییس پاسبانان شب
عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق شبروان را آشنایی هاست با میر عسس
عسس باشی . [ ع َ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رئیس عسسان . رئیس شبگردان . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عسس شود.
اسس . [ اَ س َ] (ع اِ) اساس . بنیاد. بنیان . پی . پایه . ج ، آساس .
اسس . [ اُ س ُ ] (ع اِ) ج ِ اَساس . بنیادها. بنیان ها. پی ها. پایه ها.
عصص . [ ع َ ص َ ] (ع مص ) سخت و شدید شدن . (از اقرب الموارد). عَص ّ. رجوع به عص شود.
عصص . [ ع ُ ص َ / ع ُ ص ُ ] (ع اِ) بن دم و اصل آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عصعص . (منتهی الارب ). رجوع به عصعص شود.
اصص . [ اُ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَصوص . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). رجوع به اَصوص شود.
اثث . [ اُ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ اَثاث . (منتهی الارب ).