عسم
نویسه گردانی:
ʽSM
عسم . [ ع َ س َ ] (ع اِمص ) خشکی است در بند دست و پا که از آن دست و پا کژ گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اسم است مصدر عسم را، گویند: فی یده أو قدمه عسم . (از اقرب الموارد). و رجوع به عسم (ع مص ) شود.
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامپاتین nâmpâtin (نام + پاتین از سغدی: patin: متباین) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامپاساژاگ nâmpâsâžâg (نام + پاساژاگ از پارتی: passažag: متواطی) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اوپاکیا ūpâkiâ (سنسکریت: ūpâkhiâ) **** فانکو آدینات 09163657861
اسم مشترک . [ اِ م ِ م ُ ت َ رَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشترکه شود.
اصم السمرة. [ اَ ص َم ْ مُس ْ س َ م ُ رَ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . رجوع به اصم و اصمان ، و معجم البلدان شود.
قاسم عاصم . [ س ِ م ِ ص ِ ] (اِخ ) (ملا...) جوانی فقیر و نامراد است و نظمی نیز میگوید از اوست این مطلع:یاد روزی که ز خیل و حشمت میبودم متصل ...
اسم منسوب . [ اِ م ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسمی است که به آخر آن یاء مشدد ماقبل مکسور اضافه شود و آن علامت نسبت است ، چون بصری و ...
اسم منقوص . [ اِ م ِ م َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء منقوصه شود.
اسم منقول . [ اِ م ِ م َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء منقوله شود.
اسم اشاره . [ اِ م ِ اِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در زبان عربی ، یکی از معارف است و آن اسمی است که برای معنی مشارالیه وضع شده ب...