اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عسم

نویسه گردانی: ʽSM
عسم . [ ع َ س َ ] (ع اِمص ) خشکی است در بند دست و پا که از آن دست و پا کژ گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اسم است مصدر عسم را، گویند: فی یده أو قدمه عسم . (از اقرب الموارد). و رجوع به عسم (ع مص ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
عاسم آباد. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزچلو بخش کمیجان شهرستان اراک . واقع در 15هزارگزی باختر کمیجان و شش هزارگزی راه عمومی . ناحیه ای...
شرح اسم . [ ش َ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تعریف به شرح اسم عبارت از تفسیر و تشریح معنای لفظ و تبدیل معنای لغتی به لغت دیگراست و...
اسم سائل . [ اِ م ِ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر طوسی گوید: آن باشد که قابل اشتقاق بود چون ضرب . (اساس الاقتباس ص 15). مقابل اسم...
اسم و رسم عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامژین nâmžin (نام + ژین: آوازه. سغدی) **** فانکو آدینات 09163657861
لوینی، نام خانوادگی که ریشه آن ها در غرب تهران است و بخشی از آن ها به همدان مهاجرت کرده اند لوینی به معنایی آذرخش یا رعد است و مشخصه این خاندان این که...
اسم جامد. [ اِ م ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نصیرالدین طوسی گوید: آن بود که از آن اشتقاقی نتوان کرد، مانند حیزبون و هیهات . (اساس الاقتبا...
اسم فاعل . [ اِ م ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در نزد نحویان اسم مشتقی را گویند که بر چیزی اطلاق گردد که فعل از آن سرزده باشد. و بااین ...
اسم مشتق . [ اِ م ِ م ُ ت َق ق ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشتقه شود.
اسم مشکک . [ اِ م ِ م ُ ش َک ْ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشککه شود.
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او ...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۷ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.