عصی
نویسه گردانی:
ʽṢY
عصی . [ ع َ صی ی ] (ع ص ) نافرمان . (منتهی الارب ). بی فرمان . (زمخشری ). خروج کننده از اطاعت ومخالفت کننده با امر دیگری و عنادکننده . عاصی . عاص .عَصّاء. ج ، عَصیّون ، أعصیاء. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آسی . (ع ص ) غَمناک . حَزین . اندوهگین . || پشیمان . || بِجشک . پزشک . طبیب . مُعالج . پزشک ریشها و قرحه ها. جراح . ج ، اِساء، اُساة.
آسی . (ص نسبی ) منسوب به مملکت آس . از آس . رجوع به آسیان شود.
آسی . [ سا ] (ع ن تف ) غمگین تر. اندوهناکتر.
اثی . [ اَث ْی ْ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). سخن چینی و نمامی پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری . غمز کردن . (...
اسی . [ اَ سا ] (ع مص ) مداوات . معالجه . دوا کردن . درمان . علاج . (مؤید الفضلاء). دارو بر جراحت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || اندوه بردن . (...
اسی . [ اَس ْی ْ ] (ع مص ) گوشت گذاشتن برای کسی : اسیت له . (منتهی الارب ).
اسی . [ اَ سی ی ] (ع ص ) مداواشده . دواکرده . معالجه پذیرفته . مأسوّ. (منتهی الارب ). || پژمان . (نصاب الصبیان ) (غیاث ).اندوهگین . (غیاث ). مح...
اسی . [ اِ / اُ سا ] (ع اِ) ج ِ اِسوة و اُسوة.
اسی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ نهری است که در جانب مشرق ایتالیا جریان دارد و از رشته ٔ جبال آپنن سرچشمه میگیرد و پس از طی ّ مسافت هفتاد هزار گز از ...
عاسی . (ع اِ) خرمابن . (منتهی الارب ). || شاخه ٔ درشت و خشک . (ناظم الاطباء)(آنندراج ). || شاخ خرما. (منتهی الارب ).