اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عض

نویسه گردانی: ʽḌ
عض .[ ع َض ض ] (ع مص ) گَزیدن . (از منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ). به دندان گزیدن . (غیاث اللغات ). به دندان گرفتن . (المصادر زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد). || به زبان گرفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زیرک و داهی شدن . (ازمنتهی الارب ). عِض ّ شدن شخص . (از اقرب الموارد). و رجوع به عِض ّ شود. || سخت شدن زمان بر کسی .(از اقرب الموارد). || لازم گرفتن چیزی را. || چسبیدن و ملتصق شدن وتر کمان به کبد آن . و برخی عض را به معنی گزیدن به دندان با «ض » و به سایر معانی با «ظ» دانسته اند. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
در تداول زنان جن و پری را از ما بهتران گویند که در کنار دیگر موجودات خیالی و افسانهای عامیانه در ادب فارسی/عربی و کشورهای خاور نزدیک به اشکال گوناگون ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خالی و سکنه دو واژه ی عربی است؛ واژه ی جایگزین برای این همساخته (ترکیب) این است: اتیجن átijan (سنسکریت: átijana) **** فانکو آدینات 09163657861
جایگاه واژگان در نحو عربی، جایگاه کلمه در جمله، نقش واژه در جمله؛ مانند فاعل، مفعول به و ... معمولا به این صورت به کار می رود: «.... محلی از اعراب ند...
زیر از میانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) ۞ کنایه از زبون بودن و بد بودن باشد. (برهان ). یعنی زبون . (فرهنگ رشیدی ). کنایه از زبون باشد. (ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
از قلم افتاده. درج نشده، ذکر نشده، حذف شده، فراموش شده، مورد توجه واقع نگردیده، مورد بی اعتنائی قرار گردیده.
کشته شدن
از آنگاه باز. [ اَ ] (ق مرکب ) منذ. مذ. از آن زمان .
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۲۱ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.