عضان
نویسه گردانی:
ʽḌAN
عضان . [ ع ِض ْ ضا ] (ع اِ) تثنیه ٔ عِض ّ. رجوع به عِض ّ شود. || (اِخ ) زید و دغفل که دو تن از عالمان عرب در حکمت ها و ایام و جنگهای ایشان بوده اند، و آنان زیدبن حارث بن حارثةبن زیدمناةبن هلال نمری مشهور به کیس نسابة، و دغفل بن حنظلةبن یزیدبن عبداﷲبن ربیعةبن عمروبن شیبان بن ذهل ذهلی نسابة هستند. (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
از آن پس . [ اَ پ َ ] (ق مرکب ) بعد. سپس : دل و جنگ و کین را بیکسو نهادوز آن پس نکرد او ز پیکار یاد. فردوسی .وز آن پس بزرگان شدند انجمن ز آم...
از آن رو. [ اَ ] (حرف اضافه + صفت + اسم ) از آن سو. از آن طرف : هم آنگاه خسرو از آن روی ِ کوه پدید آمد از راه ، دور از گروه . فردوسی . || (ح...
از آن سان . [ اَ ] (ق مرکب ) زانسان (مخفف ). آن سان . همان گونه . آن قسم : بر آن روی جیحون یکی رزمگاه بکردیم زانسان که فرمود شاه .فردوسی .
از آن کجا. [ اَ ک ُ ] (حرف ربط مرکب ) از آنکه . بعلت آنکه . بجهت آنکه . از برای آنکه : تنم خمیده چو ذالست از آن کجا زلفت بدال ماند و خالت ...
از آن وقت . [ اَ وَ] (ق مرکب ) ۞ از آنگاه . - از آن وقت باز ؛ مُنذُ. مُذ. از آن زمان پس .
از آن باز. [ اَ ] (ق مرکب ) از آن وقت . از آن زمان . من ذلک الزمان .
آذان الحمار گیاهی پایا، گلدار و پر شاخه است که بلندی آن به 30 تا 90 سانتی متر (1و2) و گاه یک متر (3) می رسد. ساقه ها راست،زاویه دار و پوشیده از تارهای...
آذان القاضی . [ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) اُذُن القاضی . سرةالارض . آذان القسیس . در الجزایر بدان اذن الشیخ گویند. و لاتینی آن قوطولیدون ۞ است ، بگ...
آذان القسیس . [ نُل ْ ق ِس ْ سی ] (ع اِ مرکب ) اُذُن القسیس .آذان القاضی . و صاحب تحفه گوید نوعی از ابرون است .
آذان الارنب . [ نُل ْ اَ ن َ ] (ع اِ مرکب ) اُذُن الارنب . گیاهی است برگش شبیه و پهن تر از برگ بارتنگ و آن نوعی از بارتنگ یعنی لسان الحمل ...