گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عطل نویسه گردانی: ʽṬL عطل . [ ع َ طِ ] ۞ (ع ص ) نیکو جسم و تن ، از شتران . (از اقرب الموارد). || زن بی پیرایه . (غیاث اللغات ). || حرف بی نقطه مثل دال و سین و لام و میم . (غیاث اللغات ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی اتل ولف اتل ولف . [ اِ ت ِ وُ ] (اِخ ) ۞ پادشاه انگلستان از سال 839 تا 858 م . اتل متل اتل متل . [ اَ ت َ م َ ت َ ] (اِ مرکب ) بازی باشد کودکان را با جمله هائی مسجع که گویند در آن بازی . و آن جمله ها به اتل متل توته متل ، آغاز ش... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود