اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عفرین

نویسه گردانی: ʽFRYN
عفرین . [ ع ِ ] (اِخ ) نام نهری است در نواحی مصیصه ، که بسوی اعمال نواحی حلب جاری است . و در اخبار نام آن آمده است . (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
سموم آفرین . [ س َ ف َ ] (نف مرکب ) باد گرم . (آنندراج ).
آفرین نامه . [ ف َ م َ ] (اِخ ) نام منظومه ای و ظاهراً ببحر متقارب از ابوشکور بلخی : نگه کن که در نامه ٔ آفرین چه گوید سراینده ٔ پاکدین ...(راح...
بزرگ آفرین . [ ب ُ زُ ف َ ] (ن مف مرکب ) بزرگ آفریده شده . بزرگ خلقت . مخلوق عظیم و بزرگ : ز هر کشوری کرده شخصی گزین بزرگ آفرینش ، بزرگ آفرین...
جهان آفرین . [ ج َ ف َ ] (نف مرکب ) جهان آفریننده . آفریننده و خالق دنیا. خدا : جهان آفرین را ستایش گرفت نیایش ورا در فزایش گرفت . فردوسی .آخر ...
صورت آفرین . [ رَ ف َ ] (نف مرکب ) آفریننده ٔ صورت . آفریننده . خالق . واهب الصور. مصور. و بدین معانی در مورد باریتعالی به کار رود : روزی که آف...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
دعا کردن، نیایش کردن، ستایش کردن (داریوش آشوری)
گیهان آفرین . [ گ َ / گ ِ ف َ ] (نف مرکب ) آفریننده ٔ گیهان . خالق گیهان : شاید از اقبال و بخت تو که گیهان آفرین آفریند از پی ملک تو گیهان دگ...
شاه آفرین هندی . [ ف َ ن ِ هَِ ] (اِخ ) نام او شاه فقیراﷲاست . از بزرگان مجوس در لاهور بود و اسلام آورد و دیوان شعر فارسی دارد. در سال 1143 یا...
نوش‌آفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی اهل ایران است.[۱] او، که پدرش دیپلمات وزارت امور خارجه بود، در پاییز ۱۳۱...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.