اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عل

نویسه گردانی: ʽL
عل . [ ع ُل ل / ع ِل ل ] (ع اِ) ج ِ عُلعُل . (لسان العرب و شرح قاموس از ذیل اقرب الموارد). اما ازهری گوید جمع علعل ، عُلُل و عَلاعل است . (ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
آل بوبکره . [ ل ِ بو ب َ رَ ](اِخ ) بوبکره مولای پیغامبر علیه السلام بود و معاویه احفاد او را به قریش ملحق کرده بود و مهدی عباسی ایشان را نس...
آل اردشیر. [ ل ِ اَ دَ ] (اِخ ) ساسانیان . || در بیت ذیل مراد چغانیان یا سامانیانند : ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیرای همچنان چون جان ...
آل آروادی . [ رْ ] (اِ مرکب ) (از: فارسی ِ آل ، دیو مادینه که به زچگان آسیب رساند + ترکی ِ آروادی ، زن ) مثل آل آروادی ؛ زنی سخت بی حیا و بدرف...
ال رأیت . [ اَرَ ءَ ت َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ استفهامی ) یعنی هل رأیت ؟ آیا دیدی تو؟ (ناظم الاطباء). و رجوع به هل شود.
آلِ فَریغون، سلسلۀ کوچکی از فرمانروایان ایرانی‌ نژاد که از حدود ۲۷۹ ق / ۸۹۲ م تا ۴۰۱ ق / ۱۰۱۰ م بر گوزگان یا جوزجان (اینک در شمال افغانستان) و پیرامون...
آشیانه خاندان محمد صلی الله علیه و آله؛ یعنی شهر قم
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آلِ طَباطَبا، خاندان شیعیِ امامی وزیدی که در طول 13 سده (از سدۀ 2 تا 14ق/8 تا 20م) در حجاز، عراق، یمن، هند، مصر، شام و ایران می‌زیستند و اکنون نیز شما...
آل و آجیل . [ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آل آجیل . آجیل و جز آن . آجیل با امثال آن .
آل و آشوب . [ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) هیاهو. هرج و مرج .
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۵ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.