علاء
نویسه گردانی:
ʽLAʼ
علاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن خالد، مکنی به ابوشیبه . تابعی است . رجوع به ابوشیبه شود.
واژه های همانند
۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
علاء زاهد. [ ع َ ءِ هَِ ] (اِخ )رجوع به علاءالدین بخاری (محمدبن عبدالرحمان ) شود.
علاء عالم . [ ع َ ءِ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین عالم شود.
علاء منجم . [ ع َ ءِم ُ ن َج ْ ج ِ ] (اِخ ) علی شاه محمدبن قاسم خوارزمی . اوراست احکام الاعوام به فارسی . رجوع به علی شاه شود.
علاء ایامی . [ ع َ ءِ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم محدثی است .
علاء حضرمی . [ ع َ ءِ ح َ رَ ] (اِخ ) رجوع به علأبن حضرمی شود.
علاءالدین یکی از شخصیتهای داستانی هزار و یک شب است.[۱] یکی از معروف ترین داستانهای مرتبط با کتاب هزار و یک شب که گرچه بخشی از متن اصلی نیست. آنتوان ...
علاء سمنانی . [ع َ ءِ س ِ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدوله ٔ سمنانی شود.
علاء الحضرمی . [ ع َ ئُل ْ ح َ رَ ] (اِخ ) رجوع به علأبن حضرمی شود.
علاء الخلیلی . [ ع َ ئُل ْ خ َ ] (اِخ ) شیخ شمس الدین محمدبن ایوب زرعی خلیلی ، ملقب به علاء. در هفتم صفر سال 691 هَ . ق . متولد شد. وی استادی...
علاء الدنیا و الدین . [ ع َ ئُدْ دُن ْ وَدْ دی ] (ع اِ مرکب ) لقب احترام آمیزی است که برای کسانی نوشته میشد که لقب علاءالدین داشتند.