علاءالدین
نویسه گردانی:
ʽLAʼʼLDYN
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن شاطر، علی بن ابراهیم . عالم ریاضی دمشق . رجوع به ابن شاطر و نیز به علی (ابن ابراهیم ...) شود.
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) حسین شاه . بیست وچهارمین تن از سلاطین بنگاله که از 899 تا 925 هَ .ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 22...
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) از بزرگ زادگان خراسان بود و در وزارت سلطان ابوسعید بهادرخان مدت هشت ماه خواجه غیاث الدین محم...
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی بن ابی الحزم . رجوع به ابن نفیس شود.
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی شاه . سومین تن از سلاطین بنگاله ٔ غربی که از 740 تا746 هَ . ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 276)...
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی میکال (خواجه ...). وی به حسن خط مشهور و معروف بود. سالها در دیوان سلطان حسین میرزای تیموری اشتغال د...
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن تکش . رجوع به علاءالدین خوارزمشاهی شود.
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) مسعودشاه بن رکن الدین فیروزشاه . هفتمین تن از سلاطین ممالیک است که از 639 تا 644 هَ . ق . سلطنت کرد. وی ...
علاءالدین خفی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خ َ ] (اِخ ) علی بن منصور مقدس . رجوع به علی ... شود.
علاءالدین غزی . [ ع َ ئُدْدی ن ِ غ ُ ] (اِخ ) علی بن خلف . رجوع به علی ... شود.
علاءالدین کرت . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ؟ ] (اِخ ) برادر ملک غیاث الدین ، چهارمین از امرای کرت است . و غیاث الدین هنگام رسیدن به امارت با وی اختل...