علاءالدین
نویسه گردانی:
ʽLAʼʼLDYN
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) از بزرگ زادگان خراسان بود و در وزارت سلطان ابوسعید بهادرخان مدت هشت ماه خواجه غیاث الدین محمد شرکت نمود و پس از آن مستوفی دیوان شد. و وقتی که امیرعبدالرزاق که اول ملوک سربدار است در قریه ٔ باشتین خروج کرد، خواجه علاءالدین محمد در مقام دفع او برآمدو در اثنای حرب شهید شد. (از دستورالوزراء ص 331).
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
علاءالدین طاووسی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) یحیی بن عبدالمطلب قزوینی شافعی . وی مدرس مدرسه ٔ مستنصریه ٔ بغداد بود. او راست : شرح ا...
علاءالدین سلجوقی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) کیقباد اول . دوازدهمین تن از سلاجقه ٔ آسیای صغیر که از 616 تا634 هَ . ق . سلطنت کرد. (طبقات س...
علاءالدین سلجوقی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) کیقباد ثانی . هجدهمین و آخرین تن از سلسله ٔ سلاجقه ٔ آسیای صغیر (روم ) که از 696 تا700 هَ . ق ...
علاءالدین بهمانی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب َ ] (اِخ ) علی بن عبداﷲ. رجوع به علی ... شود.
علاءالدین بغدادی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب َ ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علی ... شود.
علاءالدین بسطامی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ِ / ب َ ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به مصنفک شود.
علاءالدین باخرزی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خ َ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین صانعی شود.
علاءالدین ایلخانی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خا ] (اِخ ) رجوع به ابوسعیدبن اولجایتو شود.
علاءالدین سمرقندی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ م َ ق َ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
علاءالدین سمرقندی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) علی بن یحیی . رجوع به علی ... شود.