علاءالدین
نویسه گردانی:
ʽLAʼʼLDYN
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی میکال (خواجه ...). وی به حسن خط مشهور و معروف بود. سالها در دیوان سلطان حسین میرزای تیموری اشتغال داشت و بعد به مقام وزارت رسید و بواسطه ٔ سلامت نفس و راستی و کوتاه دستی هرگز دچار مؤاخذه و مصادره نگشت و به اجل طبیعی درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 330).
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
علاءالدین عالم . [ع َ ئُدْ دی ن ِ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن عبدالحمید، مشهور به علاء عالم سمرقندی ، متوفی در 552 هَ . ق . او راست :مختلف الروایة و ال...
علاءالدین عطار. [ ع َ ءُ د د ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) محمدبن محمد بخاری . از اکابر عرفا و از اعاظم خلفا و اصحاب خواجه بهاءالدین نقشبند وداماد و سجا...
علاءالدین یزدی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ی َ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین اتابک شود.
علاءالدین حلبی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) علی بن ابی الفضل حسن بن ابی المجد، مکنی به ابوالحسن . از علمای امامیه بود. و از تألیفات ...
علاءالدین حموی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ح َ م َ ] (اِخ ) رجوع به علاءالدین بن ملیک شود.
علأالدین حنفی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) معروف به امام محمد ترجمانی (متوفی در 645 هَ . ق .). او راست : یتیمةالدهر فی فتاوی العصر. ...
علاءالدین حنفی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) علی بن خلیل طرابلسی . رجوع به علاءالدین طرابلسی شود.
علاءالدین خازن . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ زِ ] (اِخ ) علی بن ابراهیم بن عمربن خلیل بغدادی . رجوع به خازن شود.
علاءالدین جانی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ جا ] (اِخ ) ششمین تن از حکام بنگاله که از 624 تا627 هَ . ق . حکومت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 275).
علاءالدین خلجی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خ َ ل َ ] (اِخ ) محمدشاه اول سومین تن از سلاطین خلجی هند که از 695 تا715 هَ . ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاط...