علم
نویسه گردانی:
ʽLM
علم . [ ع َ ] (ع مص ) چیره شدن در نبرد. معالمة.(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || نشان کردن . || شکافتن لب و امثال آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) آفرینش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آنچه در احاطه ٔ آسمان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عالَم . (اقرب الموارد). || آنچه بدان بر چیزی راه یابند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علم الیقین /'elmolyaqin/ ۱. دانستن چیزی به کمال یقین که هیچ شک و شبهه در آن نباشد. ۲. (تصوف) مرحلهای از سلوک، پیش از عینالیقین و حقالیقین که سالک د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علم نمودن . [ ع َ ل َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) علم کردن . آماده کردن . || برافراشتن . || بادبان کشیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به علم...
فریدون علم . [ ف ِ رِ ع َ ل َ ] (ص مرکب ) پادشاهی که درفش او چون فریدون افراشته باشد. به کنایت پیروز و کامیاب . فریدون صفت : خسرو جمشیدجام ،...
اسدالله خان عَلَم امیر قاینات مشهور به اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.