علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) شهری است به سواد وادی القری . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة). موضعی است از ناحیه ٔ وادی القری ، که بین آن و شام واقع شده و پیغمبر (ص ) در راه خویش بسوی تبوک در آنجا فرودآمد، و در محلی که نماز گزارد مسجدی ساخته شد. (از معجم البدان ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیاش ، مکنّی به ابوالحسن . تابعی و محدث بود وذکر او در عیون الانباء آمده است . رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) و عیون ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی . طبیب بود و نزد حنین تحصیل کرد و آنگاه طبیب خلیفه المعتمد شد. وی پیش از سال 279 هَ . ق . میزیست . او راست : من...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی ، ملقّب به بهاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اربلی و ابوالحسن (علی بن عیسی ار...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن جزله ٔ بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جزلة. رجوع به ابن جزلة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن حمزةبن وهاس ،مکنّی به ابوالطیب و مشهور به ابن وهاس . ادیب و شاعر و نویسنده . اصل او از یمن بود و در حدود س...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن داوودبن جراح بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جراح . متولد در سال 245 و متوفی در ذیحجه ٔ سال 334 ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن سلیمان بن محمدبن سلیمان بن ابان نفری ، مشهور به سکری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سکری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن علی بن عبداﷲ رمانی اخشیدی وراق ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی رمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن علی کحّال . رجوع به علی کحّال شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن عیسی اربلی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به بهاءالدین .رجوع به علی اربلی (ابن عیسی بن ابی الفتح ...) شود.