گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال عُلی ̍ در فارسی . رجوع به عُلی ̍ شود : جمال حسن معالی ابوالحسن طاهرکه از ثری اثر قدر اوست تا به علی .ادیب صابر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۶.۷۹ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن مضرس بن قیس غنوی جزری ، مشهور به ابن غدیر. رجوع به علی جزری شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن ناصر مقدسی حنفی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی مقدسی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصور فاسی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فاسی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منقی . علی بن خلیفةبن علی نحوی ، مشهور به ابن منقی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی (ابن خلیفةبن علی نحوی ) ش... علی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن منیر. علی بن محمدبن منصوربن ابی القاسم بن مختاربن ابی بکربن علی جذامی اسکندری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی (شیخ خواجه ...)، از متصوفه ٔعهد صفویه . رجوع به علی (ابن صدرالدین موسی ) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن ابراهیم رومی قوچ حصاری ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی قوچ حصاری شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی ، حسینی حلی ، مشهور به ابن طاووس ومکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام . هشتمین امام از ائمه ٔ شیعه اثناعشریة. رجوع ب... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن شفیعبن رفیع تبریزی ، ملقّب به ثقةالاسلام . رجوع به علی تبریزی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۶۱ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ صفحه ۱۶۶ از ۵۷۹ ۱۶۷ ۱۶۸ ۱۶۹ ۱۷۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود