گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال عُلی ̍ در فارسی . رجوع به عُلی ̍ شود : جمال حسن معالی ابوالحسن طاهرکه از ثری اثر قدر اوست تا به علی .ادیب صابر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۸۳ ثانیه واژه معنی علی قاپو علی قاپو. [ ع َ ] (اِخ ) عالی قاپو. عمارتی است تاریخی در اصفهان . رجوع به اصفهان و به عالی قاپو شود. علی قاپی علی قاپی . [ ع َ ] (اِ مرکب ) دروازه ٔ بلند، چه در ترکی «قاپی » بمعنای دروازه است ، و علی قاپی کنایه از دروازه ٔ ملوک و سلاطین است . (از آنندر... علی قاپی علی قاپی . [ ع َ ] (اِخ ) نام مقامی است در صفاهان که آستانه ٔ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه التحیة مقرر کرده اند و آن حکم کعبه دارد که داخل ... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدعلی قمی نجفی . وی از فقها بود. در رمضان سال 1283 هَ . ق . متولد شد و در 22 جما... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن هاشم قمی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به شیخ اقدم . مفسر و فقیه و اخباری بود و د... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن ابی طالب قمی نجفی . متخلص به عارف . از شعرای معاصر و ساکن نجف اشرف بود که به قصد معالجه ٔ... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن حسین بن موسی بن بابویه قمی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بابویه . رجوع به ابن بابویه... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن حسین قمی شیعی . ملقب به نورالدین . وی در سال 972 هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : نهایةا... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن حیدربن علی منعل قمی . ملقب به نورالدین . متوفی در حدود سال 980 هَ . ق . او راست : 1- شرح م... علی قمی علی قمی . [ ع َ ی ِ ق ُ / ق ُم ْ می ] (اِخ ) ابن صفدربن صالح رضوی قمی کشمیری . رجوع به علی رضوی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۱۵ ۲۱۶ ۲۱۷ ۲۱۸ ۲۱۹ صفحه ۲۲۰ از ۵۷۹ ۲۲۱ ۲۲۲ ۲۲۳ ۲۲۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود