گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال عُلی ̍ در فارسی . رجوع به عُلی ̍ شود : جمال حسن معالی ابوالحسن طاهرکه از ثری اثر قدر اوست تا به علی .ادیب صابر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۳ ثانیه واژه معنی علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن حجه ٔ حموی حنفی ، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوبکر. رجوع به ابن حجة (ابوالمحاسن تقی ... علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصیر حاکمی حموی حنفی . رجوع به علی بصیر شود. علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن کامل بن اسماعیل حموی ، ملقّب به علاءالدین . متوفی در سال 860 هَ . ق . او راست : الافراد فی معرفةالاض... علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِح َ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، مشهور به ابن ملیک . از شعرای عرب . رجوع به علاءالدین (ابن ملیک ) شود. علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن احمدبن عمادالدین قادری حموی ، ملقّب به علاءالدین . وی مفسر بود و در سال 793 هَ .ق ... علی حموی علی حموی .[ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن محمودبن ابی بکر حموی مصری حنبلی ، مشهور به ابن مغلی و ملقّب به علاءالدین . فقیه بود (771 - 828 هَ ... علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن مقاتل بن عبدالخالق حموی (695 - 761 هَ . ق .). او را دیوان شعری است در اشعار زجل ۞ ، در دو مجلد. (ا... علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمدبن علی بن احمدبن قاسم گیلانی قادری حموی . رجوع به علی گیلانی شود. علی حموی علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) علوان بن عطیه بن حسن بن محمدبن حداد هیتی . رجوع به علوان حموی شود. علی حسنس علی حسنس . [ ع َ ی ِ ح ُ ن ُ] (اِخ ) ابن محمدبن موسی بن سعیدبن مهدی انباری ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حسنس ۞ و مشهور به ابن صفدان... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳۵ ۲۳۶ ۲۳۷ ۲۳۸ ۲۳۹ صفحه ۲۴۰ از ۵۷۸ ۲۴۱ ۲۴۲ ۲۴۳ ۲۴۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود