گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال عُلی ̍ در فارسی . رجوع به عُلی ̍ شود : جمال حسن معالی ابوالحسن طاهرکه از ثری اثر قدر اوست تا به علی .ادیب صابر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۶.۰۱ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن جعفربن یحیی بن بکربن سعید بصری ، مشهور به ابن مدینی و ملقّب به ابوالحسن . رجوع به علی بصری . (ابن عبدا... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حجه ٔ حموی حنفی ، ملقّب به تقی الدین ومکنّی به ابوبکر. ادیب و شاعر بود. او راست : 1- امان الخائفین من امة ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن حسن بن جهضم همدانی مکی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهضم . رجوع به علی همدانی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن حمزه ٔ حمزی (شریف ...) ملقّب به جمال الدین . امیر یمن . رجوع به علی حمزی شود. علی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسین بن ابی بکر اردبیلی تبریزی شافعی ، ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تبریزی (ابن ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به سیف الدولة. رجوع به سیف الدوله و به آثارالباقیه ٔبیرونی ص 133 و لباب ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خالدبن یزیدبن معاویةبن ابی سفیان ، اموی سفیانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سفیانی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خلف بن محمدبن عبدالرحمان بن عبدالملک انصاری مالکی ، مشهور به ابن نعمة و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن داوود مالکی قیروانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قیروانی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ (یا عبیداﷲ)بن دقّاق دقیقی بغدادی ، مکنّی به ابوالقاسم و مشهور به دقّاق . رجوع به ابوالقاسم (علی بن عبیداﷲ د... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ صفحه ۹۱ از ۵۷۹ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود