اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بکش ، مکنی به ابوالحسن . وی طبیب بود، و در 25 یا 26 ذی القعده ٔ سال 394 هَ . ق . درگذشت . او را مقالاتی کوتاه است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 4 از تاریخ الحکماء قفطی ص 235). و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن ابراهیم بن بکوس ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
علی ازدی . [ ع َ ی ِ اَ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی بن محمدبن یوسف بن سلیمان بن عمر ازدی ، مشهور به ابن استجی . عالم و ادیب و شاعر (377 - 455 ه...
علی ازدی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن معاویةبن احمد ازدی مهلبی بصری شیعی (علی بلال ...)، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مهلبی شود.
علی ازرق . [ ع َ ی ِ اَ رَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن خلیفه ٔ همدانی الاصل حسینی یمانی شافعی ، مشهور به ابن ازرق و ملقّب به موفق الدین و نورالد...
علی آبادک . [ ع َ دَ ](اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بردسکن و درسر راه مالرو عموم...
علی آبادو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 9 هزارگزی خاور صیدآباد. دارای 20 تن سکنه است ...
علی آبادو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان قهاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 4 هزارگزی خاور صیدآباد و 3 هزارگزی ایستگاه سر...
علی حبشی . [ ع َ ی ِ ح َ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن عبداﷲ حبشی . ادیب و شاعر و نویسنده . وی در سال 1259 هَ . ق . در شهر قسم از بلاد حضرمو...
علی حاجب . [ ع َ ی ِ ج ِ ] (اِخ ) حسام الدین موصلی . حاکم قلعه ٔ اخلاط از جانب الملک الاشرف بود. رجوع به علی موصلی شود.
علی حاجی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی قطیفی بحرانی . مورخ و متکلم بودو در نظم سخن نیز دست داشت . و...
علی حداد. [ ع َ ی ِ ح َدْ دا ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن عنبسه ٔ حداد عسکری ، مکنّی به ابوالحسن . از علمای قرن چهارم هجری بود و از جمله شاگر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.